معنی رفتار کردن صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یاباضافه، حدوسط عبوردادن، مصادف شدنبا، روبروشدن، قطعکردن، دورگه , کردن(مثل قاطر)، پیوندزدن، کجخلقیکردن، خلافمیل کسی , کشیدن بروی، خط بطلان کشیدنبر(باtuo یاffo)، گذشتن ممزوج، دورگه، اختلاف، مرافعه، تقلب، نادرستی، قلم ,, معنی رفتار کردن صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یاباضافه، حدوسط عبوردادن، مصادف شدنبا، روبروشدن، قطعکردن، دورگه پ کردن(مثل قاطر)، پیوندزدن، کجخلقیکردن، خلافمیل کسی پ کشیدن بروی، خط بطلان کشیدنبر(بافعخ یاببخ)، گذشتن ممزوج، دورگه، اختلاف، مرافعه، تقلب، نادرستی، قلم پ, معنی ctتاc lcbj wgdf، oا[، ]gd/ا، ugاkت qcfbc dاfاqاti، pbmsz ufmcbاbj، kwاbt abjfا، cmfcmabj، rzulcbj، bmc;i , lcbj(keg rاzc)، /dmjbxbj، l[ogrdlcbj، ogاtkdg lsd , ladbj fcmd، oz fzgاj ladbjfc(fاtuo dاffo)، ;vaتj kkxm[، bmc;i، اoتgاt، kcاtui، تrgf، jاbcsتd، rgk ,, معنی اصطلاح رفتار کردن صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یاباضافه، حدوسط عبوردادن، مصادف شدنبا، روبروشدن، قطعکردن، دورگه , کردن(مثل قاطر)، پیوندزدن، کجخلقیکردن، خلافمیل کسی , کشیدن بروی، خط بطلان کشیدنبر(باtuo یاffo)، گذشتن ممزوج، دورگه، اختلاف، مرافعه، تقلب، نادرستی، قلم ,, معادل رفتار کردن صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یاباضافه، حدوسط عبوردادن، مصادف شدنبا، روبروشدن، قطعکردن، دورگه , کردن(مثل قاطر)، پیوندزدن، کجخلقیکردن، خلافمیل کسی , کشیدن بروی، خط بطلان کشیدنبر(باtuo یاffo)، گذشتن ممزوج، دورگه، اختلاف، مرافعه، تقلب، نادرستی، قلم ,, رفتار کردن صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یاباضافه، حدوسط عبوردادن، مصادف شدنبا، روبروشدن، قطعکردن، دورگه , کردن(مثل قاطر)، پیوندزدن، کجخلقیکردن، خلافمیل کسی , کشیدن بروی، خط بطلان کشیدنبر(باtuo یاffo)، گذشتن ممزوج، دورگه، اختلاف، مرافعه، تقلب، نادرستی، قلم , چی میشه؟, رفتار کردن صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یاباضافه، حدوسط عبوردادن، مصادف شدنبا، روبروشدن، قطعکردن، دورگه , کردن(مثل قاطر)، پیوندزدن، کجخلقیکردن، خلافمیل کسی , کشیدن بروی، خط بطلان کشیدنبر(باtuo یاffo)، گذشتن ممزوج، دورگه، اختلاف، مرافعه، تقلب، نادرستی، قلم , یعنی چی؟, رفتار کردن صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یاباضافه، حدوسط عبوردادن، مصادف شدنبا، روبروشدن، قطعکردن، دورگه , کردن(مثل قاطر)، پیوندزدن، کجخلقیکردن، خلافمیل کسی , کشیدن بروی، خط بطلان کشیدنبر(باtuo یاffo)، گذشتن ممزوج، دورگه، اختلاف، مرافعه، تقلب، نادرستی، قلم , synonym, رفتار کردن صلیب، خاج، چلیپا، علامت ضربدر یاباضافه، حدوسط عبوردادن، مصادف شدنبا، روبروشدن، قطعکردن، دورگه , کردن(مثل قاطر)، پیوندزدن، کجخلقیکردن، خلافمیل کسی , کشیدن بروی، خط بطلان کشیدنبر(باtuo یاffo)، گذشتن ممزوج، دورگه، اختلاف، مرافعه، تقلب، نادرستی، قلم , definition,